از آدم تا خاتم

زندگی نامه پیامبران از آدم تا خاتم

از آدم تا خاتم

زندگی نامه پیامبران از آدم تا خاتم

زندگی نامه پیامبران از آدم تا خاتم در حد دانش آموزان دبیرستانی

بایگانی
آخرین مطالب

حضرت لوط

پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۰۱ ب.ظ

حضرت لوط

لوط خواهر زاده ابراهیم یا برادر زاده یا پسرخاله ابراهیم و یا برادر ساره همسر ابراهیم بود، احتمالا لوط از سوی ابراهیم مأموریت یافت که برای تبلیغ و هدایت گمراهان به یکی از مناطق شام شهرهای سدوم ، در کشور اردن، نزدیک بحر المیت سفرکند، او در میان قوم گنهکاری آمد که آلوده به شرک و گناهان بسیاری که از همه زشت تر گناه لواط و هم جنس بازی بود .قوم لوط جز سرکشی و عتاب از امر به معروف و ی از منکر پیامبر خدا و آزار و اذیت، استقبالی نداشتند.

بعد از اینکه فرشتگان به خانه ابراهیم درآمدند او را مژده ولادت اسحق و خبر عذاب قوم لوط را دادند، ابراهیم گفت :لوط در میان ایشان است، چگونه آنها را هلاک می کنید؟ پاسخ دادند :ما بهتر می دانیم که درآنجاست، او را نجات می دهیم و اهل او را مگر زنش را که او از باقیماندگان در عذاب خواهد بود نجات می دهیم، آنگاه به جانب سرای لوط آمدند، پس لوط که مشغول آبیاری مزرعه خویش بود به آنها گفت :شما کیستید ؟ گفتند :ما مسافر و ابناء سبیلیم ، امشب ما را ضیافت کن .لوط به ایشان گفت :ای قوم !اهل این شهر بد گروهی هستند. با مردان جماع می کنند و مالهای ایشان را می گیرند.گفتند:دیر وقت شده است و جایی نمی توانیم رفت، امشب ما را ضیافت کن .پس لوط به نزد زنش آمد و زنش از آن قوم بود و گفت :امشب میهمانی چند برمن وارد شده اند، قوم خود را خبر مکن از آمدن ایشان تا هر گناه که تا حال کرده ای از تو عفو کنم .گفت:چنین باشد وعلامت میان او و قومش اینچنین بود که هرگاه میهمانی نزد لوط بود، در روز دود بر بالای بام خانه می کرد و در شب آتش می افروخت .چون فرشتگان داخل خانه لوط شدند زنش بربام دوید و آتش افروخت پس اهل شهر دویدند از هرناحیه به سوی خانه وی، و چون به درخانه رسیدند گفتند :ای لوط !آیا ترا نهی نکردیم که میهمان به خانه نیاوری ؟ وخواستند فیضیحت برسانند به میهمانان او گفت :اینها دختران من هستند یا دختران قوم را نشان می داد ایشان پاکیزه ترند از برای شما، پس از خدا بترسید و مرا خوار مگردانید درباب میهمانان من آیا نیست از شما یک مرد که سخن مرا بشنود و به رشد و صلاح گراید؟ فرشتگان که حال شرمگین لوط را مشاهده کردند، گفتند :ای لوط ما فرستادگان پروردگارت هستیم و آنها دست شان به آزار ما نمی رسد و لوط گفت:شما کیستید؟ گفت :من جبرئیل ام .لوط گفت :به چه مأمور شده اید؟ گفت :به هلاک ایشان گفت :همین اکنون چنین کنید . جبرئیل گفت :موعد ایشان صبح است.آیا صبح نزدیک نیست؟ پس در را شکسته، وارد خانه او شدند، پس جبرئیل بال خود ر ابر چشم ایشان زد و ایشان را کور کرد !همانگونه که در قرآن آمده بتحقیق مراوده کردند و طلبیدند از لوط :است مهمانان او را از برای عمل قبیح، پس کور کردیم پس جبرئیل به حضرت لوط گفت دیده های ایشان را چون پا ره ای از شب برود اهل خود را بردار و بیرون رو از میان ایشان تو و فرزندان تو و احدی از شما نگاه به عقب نکند مگر زن تو که به او خواهد رسید آنچه به آنها می رسد، میگویند وقتی صبح لوط با اهل خانواده بیرون شد و فقط زن او بود که به عقب برگشت و از اهل عذاب ماند پس اینچنین شد چون صبح طالع شد، هریک از آن چهار ملک به طرفی از شهر ایشان رفتند و کندند آن شهر را از طبقه هفتم زمین و به هوا بالا بردند به حدی که اهل آسمان صدای سگ ها و خروس های ایشان را شنیدند، پس برگردانید شهر را برایشان و حق تعالی بارید برایشان سنگ ها از سجیل، یعنی از گل سخت شده و ازامام باقر )ع (منقول است که فرمود :حضرت رسول خدا )ص(هر صبح و شام پناه می برد از خدا از بخل ..... بدرستی که قوم لوط اهل شهری بودند از بخیلان برطعام خود، پس بخل ایشان را به دردی مبتلاء کرد که دوا نداشت، پس ایشان چون بر سر راه قافله ها بو دند از ضیافت میهمانان به تنگ آمده بودند، از روی بخل و زبونی، چون میهمانی بر آنها وارد میشد، فضیحت می کردند و با او لواط می نمودند بدون خواهش نفس و شهوت وغرض شان این نبود مگر اینکه قوافل برسرآنها فرود نیایند.پس حق تعالی فرمود که این عذاب دور نیست از ستمکاران امت تو اگر بکنند عمل قوم لوط را و بعضی نقل کرده اند که قوم لوط بر سر راهها می نشستند و هرکه می گذشت سنگریزه به سوی او می انداختند و سنگ هرکه براو می خورد متصرف می شد او را و عمل قبیح با او می کرد، و از حضرت امام رضا روایت است که :از اعمال قبیحه ایشا ن آن بود که در مجالس باد سر می دادند و شرم نمی کردند و بعضی نقل کرده اند که درحضور یکدیگر لواط می کردند و پروا نمی کردند در اسم زن لوط :نام هایی مانند واهله، والغه و والهه، هرسه راگفته اند.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۱۶
ملیکا جبله

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی