از آدم تا خاتم

زندگی نامه پیامبران از آدم تا خاتم

از آدم تا خاتم

زندگی نامه پیامبران از آدم تا خاتم

زندگی نامه پیامبران از آدم تا خاتم در حد دانش آموزان دبیرستانی

بایگانی
آخرین مطالب

داستان پیامبران

پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۲۷ ب.ظ


آدم وحوا


بعد از جدایی آسمانها و زمین از هم، جدایی زمین از خورشید ودور شدن سیارات از ستارگان و آنگاه که دود و گاز همه جا را فراگرفته بود، روی زمین پر از آب شد و خداوند باد را مأ مور کرد تا جلوی پیشروی آب ها را بگیرد، سپس در یک شب که دحوالارض( روز بیست وپنجم ذی القعده، که دارای اهمیت ثواب برای روزه داری وعبادت می باشد)نام گرفت، رحمت خدایی فرود آمد و زمین از زیر کعبه پهن شده و زندگی روی آن میسر شد خداوند فرشتگان را از خلقت آدم باخبر ساخت آنها گفتند:خدایا آیا در زمین کسی را می آفرینی که فساد کند و در آن خو ن بریزد؟ و ماییم که تسبیح می کنیم و به حمد و تقدیس تو مشغولیم؟ پروردگار فرمود:بدرستی که من می دانم آنچه را که شما نمی دانید بعد از آنکه صورت آدمی را از گل مصور کرد و روح در او دمید به جهت اینکه او گندم گون بود، او را آدم نام نهاد ، چه آدم به معنی گندم گون.


آدم به خود جنبید و عطسه کرد. گفت:الحمدلله رب العالمین و به الهام خداوندی همه نامهای مخلوقات را از علوی و سفلی آموخت پس فرمود:ا ی فرشتگان خبر دهید مرا!به نام اینها که بر شما معروض شده، اگر راست می گویید و چون فرشتگان اظهار عجز کردند خطاب کرد به آدم از جهت اظهار فضیلت و ای آدم ! خبر ده ملائکه را که شرافت او به ملائکه در پای منبر تو نشسته اند، به نامهای آن اشیاء که عرض به ایشان کرده بودم پس آن هنگام آدم خبر داد ملائکه را به نامهای آن اشیاء، و چنانچه اسم هرچه و منافع و مضار هر یک را اعلام ایشان کرد.فرمود حق تعالی ملائکه را، آیا نگفتم شما را به تحقیق که من می دانم آنچه را پوشیده است از احوال آسمانها و زمینها!سپس به فرشتگان دستورداد که از روی تعظیم(نه عبادت) به آدم سجده کنند، همه سجده کردند جز ابلیس ( ناامید ) که از آتش بود نه فرشته بود و نه از جنس خاک او از این کا ر ابا کرد، خداوند از او پرسید: چرا سجده نکردی؟ مگر ندانستی که او آفریده دست قدرت من بود؟ ابلیس که خود را برتر از او می دید، گفت: من بهتر از او بودم .من از آتش آفریده شده ام در صورتیکه او از گل آفریده شده و مخالفت کرد و خداوند نیز به سبب این سرپیچی او را لعنت کرد و فرمود: از اینجا خارج شو که تو رانده شده درگاه مایی تا قیامت مشمول لعنت هستی . شیطان دست از لجاجت برنداشت و از خدا مهلت خواست. خداوند نیز خواهش او را پذیرفت و فرمود:تا روز معین قیامت مهلت داری . شیطان دوباره گفت:به عزتت سوگند که همه را از راه به در می برم مگر بندگان مخلص ترا، خداوند او را رانده و گفت:جهنم را از تو و هرکس از تو پیروی کند پر می کنم. و خداوند ابلیس را از رحمت خویش دور ساخت و او را درآرزوهای طولانی اش رها کرد و به ابلیس گفت:بلغزان هرکه را توانستی به آواز و آهنگ خود و تاخت آور برایشان با سواره و پیاده ات و شرکت ده ایشان را درمال و فرزندان و وعده ده به آنان و وعده نمی دهد شیطان جز فریب، اما بدانکه بر بندگان برگزیده ام نمی توانی تسلط یابی چرا که دلهایشان به سوی تو نیست و به خواسته هایت گوش نمی دهند.آدم به بهشت آمد به جهت تنهایی ملول شد، حق تعالی از باقی گل آدم، حوا را آفرید، آنگاه به آندو وحی فرمود: دراین بهشت ساکن شوید از نعمت های گوارای آن بخورید، اما نزدیک این درخت یا گندم نشوید که از ستمگران خواهید شد و به آدم متذکر شد که شیطان دشمن تو و همسرت است، مبادا فریب او را بخوری شیطان که از رحمت خدا دور شده بود، به مقام و منزلت آدم حسرت می خورد و از فرصت استفاده کرد تا درخت ممنوعه را به یاد آندو آورد آدم و حوا که از لذت های بهشتی بهره مند بودند و از سایه و گلهای درختان لذت می بردند و در کنار جویهای آب و باغ های بهشتی زندگی خوشی داشتند و تمام اوقات شان بهار بود و خزان و گرما نداشتند شیطان به آنهاا نزدیک شد و گفت:آیا می دانید پروردگار شما چرا شما را از این درخت منع کرد؟ اگر شما از این درخت ارتزاق کنید فرشته می شوید و به علم و پادشاهی دست می یابید یا از زندگی جاودانه بهره مند می گردید ولی چون شما فرشته نیستید و این درخت نیز درخت جاویدانی است پس سزاوار است تا از آن بخورید تا جاودان بمانید. سپس برای اینکه اعتماد آا را جلب کند، قسم یاد کرد که قصدی جز خیرخواهی ندارد، آا نیز از آن درخت تناول کرند و بدین سبب چون سفارش خدا را سرپیچی کردند، خداوند بهشت را بر آنها تحریم کرد و به آنها گفت:


مگر شما را از این درخت برحذر نکردم و نگفتم که شیطان دشمن آشکاری است برای شما؟(طبق آنچه در آیه12 سوره طه آمده است، پس از آنکه آدم و حوا از آن درخت تناول کردند عورت آنها پدیدار شد) بی حجاب شدند و خواستند که از برگ درختان خود را بپوشانند آدم و حوا از کار خویش پشیمان شدند و به توبه پروردگارا ما به خویشتن : درآمدند و عرض کردند ستم کردیم اگر گناهمان نبخشی و به ما رحم نکنی بی و خدا گفت» : از بهشت بیرون شوید« بی شک زیان خواهیم کرد که بعضی از شما نسبت به بعضی دیگر دشمن هستید و شما در زمین پایدار و ماندگار و بهره مندید تا قیامت. آورده اند:طبق روایت، حق تعالی، آدم) ع(را بعد از آفریدن، به آسمان برد و بر ساق عرش، صورت چند دید بر هیئت خود، نام هر یک را بر بالای سر او نوشته، گفت : خدواندا قبل از من به صورت من خلقی آفریده ای فرمود:نه گفت:پس اینها کیستند؟ خطاب آمد که فرزندان تو و اگر غرض من، وجود ایشان نبود، تو را هرگز نمی آفریدم. آدم عرض کرد پس اینها گرامیترین بندگانند؟ حق تعالی فرمود: بلی، این نامها را یادگیر که در وقت درماندگی به فریاد تو رسند. آدم نام های ایشان را یاد گرفت، چنانکه حق تعالی از آن یاد می دهد، که آن کلمات نام های آل عبا صلوات اله علیه اجمعین می باشد. پس قبول نمود حق تعالی توبه او را.و در روایت آورده اند جبرئیل ع گفت یا آدم مگر آن نامها را که بر ساق عرش نوشته بود فراموش کردی؟ چون این سخن شنید، دست برداشته و متوجه قاضی الحاجات شد و گفت: بارخدایا! به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین توبه مرا قبول فرما ، پس! توبه آدم قبول شد(برگرفته از حیوه القلوب به نقل از کتاب قصص الانبیاءراوندی)و در روایات صحیح از امام باقر آمده است


که آدم این کلمات راگفت: اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک انی عملت سوء و ظلمت نفسی فاغفرلی انک انت التواب الرحیم


سبحانک اللهم و بحمدک لااله الا انت عملت سوء و ظلمت نفسی و اعترفت بذنبی فاغفرلی انک انت الغفور الرحیم،


سبحانک اللهم و بحمدک لا اله الا انت عملت سوء ظلمت نفسی و اعترفت بذنبی فاغفرلی انک انت خیر الغافرین


سبحانک اللهم و بحمدک لا اله الا انت عمل ت سوء و ظلمت نفسی و اعترفت بذنبی فاغفرلی انک انت التواب الرحیم


به حوا خطاب شد که به » سراندیب « رو تا نسل تو درعالم پراکنده شود، او هم به آن جانب رفت، روزی جبرئیل آمد و هفت پاره آهن به آدم داد و آدم را آهنگری آموخت . آدم به آتش محتاج بود.خطاب آمد که سنگ بر دار و برآهن زن تا آتش از آن بیرون آید. جبرئیل آدم را آهنگری.درودگری آموخت تا آلات برزگری از چوب و آهن ساخت و به آدم برزگری و کار در مزرعه وکشت و زرع آموخت.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۱۶
ملیکا جبله

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی